راهکارهای روانشناختی برای مقابله با جنگ؛ نگاهی انسانی به ترمیم زخمهای پنهان
جنگ تنها در میدان نبرد رخ نمیدهد؛ پیامدهای آن سالها بعد در ذهن و روان انسانها باقی میماند. بمبها و گلولهها شاید ساختمانها را ویران کنند، اما اثرات روانی جنگ میتواند بنیان احساس امنیت، آرامش و امید را در افراد نابود سازد. در این شرایط، توجه به ابعاد روانشناختی مقابله با جنگ اهمیتی دوچندان پیدا میکند.
جنگ و روان انسان
افرادی که در معرض جنگ قرار میگیرند، اغلب با استرس شدید، سوگ از دست دادن عزیزان، مهاجرت اجباری، و ناامنی مداوم روبهرو هستند. این شرایط میتواند به بروز اختلالاتی مانند اضطراب، افسردگی، یا حتی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) منجر شود. در کودکان، پیامدها ممکن است به شکل شبادراری، کابوسهای شبانه یا مشکلات رفتاری بروز کند.
درک این واقعیت که آثار جنگ تنها جسمی نیست، بلکه روانی و اجتماعی نیز هست، اولین گام برای طراحی راهکارهای مقابله محسوب میشود.
راهکارهای روانشناختی مقابله با جنگ
۱. بازسازی حس امنیت
مغز انسان برای کارکرد طبیعی نیاز به احساس امنیت دارد. در دوران جنگ، این احساس به شدت آسیب میبیند. ایجاد فضاهای امن، هرچند کوچک و موقت، مانند پناهگاههای حمایتی یا مراکز امدادی، میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. حتی در سطح خانواده، داشتن روالهای ثابت مثل زمان مشخص غذا یا خواب، برای کودکان نوعی احساس پیشبینیپذیری ایجاد میکند.
۲. حمایت اجتماعی
انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است. حمایت عاطفی دوستان، خانواده و حتی گروههای داوطلب میتواند نقش حفاظتی در برابر فشارهای روانی جنگ داشته باشد. تحقیقات نشان دادهاند افرادی که در بحرانها حمایت اجتماعی بیشتری دریافت میکنند، کمتر در معرض افسردگی و ناامیدی قرار میگیرند.
۳. پردازش روانی تجربهها
حوادث تلخ اگر در ذهن سرکوب شوند، به مرور میتوانند تبدیل به زخمهای عمیق روانی شوند. رواندرمانیهای مبتنی بر گفتوگو، جلسات گروهی یا حتی نوشتن خاطرات، به فرد کمک میکند تجربههایش را پردازش کرده و از بار روانی آن بکاهد.
۴. آموزش مهارتهای مقابلهای
مهارتهایی مانند تنفس عمیق، تمرکز بر لحظهی حال (مایندفولنس) و تکنیکهای آرامسازی عضلات میتوانند در کنترل اضطراب و استرس بسیار کمککننده باشند. این روشها بهویژه برای کسانی که دسترسی محدودی به درمانهای تخصصی دارند، ساده و کاربردی هستند.
5. تقویت تابآوری
تابآوری یعنی توانایی بازگشت به زندگی بعد از تجربهی بحران. آموزش مهارتهای حل مسئله، ایجاد امید به آینده و تمرکز بر نقاط قوت فردی، همگی به افزایش تابآوری کمک میکنند. حتی فعالیتهای ساده مثل بازیهای جمعی برای کودکان یا برنامهریزی کوچک برای آینده، میتواند حس کنترل را بازگرداند.
۶. حمایت از کودکان و نوجوانان
کودکان آسیبپذیرترین گروه در زمان جنگ هستند. ایجاد فرصتهای بازی، ادامهی آموزش هرچند غیررسمی، و حضور والدین یا مراقبان مطمئن، میتواند تأثیر بزرگی در کاهش آسیب روانی آنها داشته باشد. کودکان از طریق بازی و داستانگویی بهتر میتوانند احساساتشان را بیان کنند.
۷. مراقبت از خود برای کمککنندگان
افرادی که در خط مقدم کمکرسانی به بازماندگان جنگ قرار دارند (پزشکان، روانشناسان، امدادگران) نیز در معرض فرسودگی روانی هستند. آموزش روشهای خودمراقبتی و فراهم کردن حمایت حرفهای برای این گروه، از اهمیت زیادی برخوردار است.
نقش جامعه جهانی و رسانهها
مقابله با جنگ تنها مسئولیت افراد درگیر مستقیم نیست. جامعه جهانی با ایجاد برنامههای بازتوانی روانی، حمایت مالی و آموزشی، و فراهم کردن امکان مهاجرت یا اسکان موقت برای آوارگان، میتواند به کاهش فشارهای روانی کمک کند. همچنین رسانهها با ارائهی محتوای امیدبخش و پرهیز از بازنمایی بیش از حد خشونت، نقش مهمی در سلامت روان عمومی دارند.
سخن پایانی
جنگ، زخمی است که تنها بر بدنها نمینشیند؛ بلکه در ذهن و دل انسانها ریشه میدواند. اما همانطور که ویرانههای شهرها قابل بازسازیاند، روان انسان نیز با حمایت، همدلی و استفاده از روشهای علمی میتواند ترمیم شود. توجه به سلامت روان بازماندگان جنگ، نه یک انتخاب لوکس، بلکه ضرورتی انسانی است.